رمان سایه نگاهت (نوشته فرزانه رضایی دارستانی):40: قسمت اول صبح دل انگیزی بود.در تاریک و روشن هوا،صدای جیرجیرکها فضا را پر کرده بود.خورشید خانم،مانند دختر شاه پریان،رفته رفته زیباییش را عریان میکرد و تمام پرندگان منتظر ...

فکر برای مدتی کارهایش را رها کرد. ... قلبم بلندتر به گوشم می رسد و این احساس که بار مسئولیت یک انتخاب چقدر سنگین است ذهنم را به خود مشغول کرده ... اما حیف که لبخندت تمام تغیرم را فرو می نشاند و تو ...

اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت و اگر راستگو باشد، (لا اقل) بعضى از عذاب‌هایى را که وعده مى دهد به شما خواهد رسید خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمى کند.

به اندازه ی باورهای هر کسی؛ با او حرف بزن …. بیشتر که بگویی، تو را احمق فرض خواهد کرد! اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید، آن شخص را احمق فرض نکنید.

چه کار خواهید کرد اگر دوستتان به قتل کسی اعتراف کند و به شما التماس کند این موضوع را پیش خودتان نگه دارید. اگر او التماس کند این راز مهلک را به هیچ کس نگویید، چه کار خواهید کرد. به راستی چه می ...

اگر عینک عادت ندارید عینک تجربه را به چشم بزنید و اگر عینک عادت دارید روی آن باز هم ... خودت بايد آنها را رها ... او توجه خواهد کرد و مدت زیادی مدیون تو خواهد بود.

اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم چگونه روی به آسمان برگردانم و از خالق هستی تقاضای هم صحبتی و یاری داشته باشم؟! ... شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد ...

لحظه ای که نگاه چسبنده و سوزانت را از من گرفتی و به کاغذهای پرونده دوختی برایم کافی بود تا مثل ماهی از کنارت لیز بخورم و خودم را به راهرو خلوت و سپس حیاط سرد و نیمه تاریک بیمارستان رسانم .

اگر در این روز سینه سرخ از بالای سر دختری عبور کند او با یک ملوان ازدواج خواهد کرد و اگر گنجشک عبور کند همسرش مرد فقیری میشود اما بسیار خوشبخت خواهند شد و اگر آن پرنده سهره باشد آن دختر با مردی ...

_من اصلا قصدم…. حرفم را قطع کرد و در حالیکه دست ماهی را در دست میگرفت با لحنی سرد و خیلی جدی و تا حدودی ترسناک گفت: _اینکه من چه طور هستم فقط به خودم مربوطه و بس. شما دخترا همیشه تو رویا هستید.

تعدادی افراد و مالکان واحدها نیز در ساختمان پلاسکو زیر آوار مانده‌اند ، همچنین گفته می‌شود حدود 300 نفر از جمله آتش نشان، مالکان این ساختمان تجاری و سایر عوامل امدادی و درمانی و ستاد بحران شهرداری تهران به هنگام فرو ...

زبان دیو را برید و به سوزنی تبدیل کرد و تارموی ابریشمی خود را به آن وصله کرد.با خنجر سینه مرا شکافت و حاصل مهربانی خود را درون جسم من خالی کرد گویی که شفاعت ایزدی را به من عطا کرده اند و سلامتی ...

در حالیکه خودم هم خنده ام گرفته بود، تمام اتفاقات دیروز و امروز را بی کم و کاست برای فهیمه خانم تعریف کردم .حتی تصورم در مورد آقای متین و اینکه او حالا در مورد من چه فکری خواهد کرد، را هم به زبان ...

قهوه. فکر می‌کند قهوه را چه‌کار باید کرد؟ سهمش در این ماموریت فقط صد تا بسته‌ قهوه‌ی فوری تک‌نفره بوده که در آشپزخانه نگه‌‌شان می‌دارد، توی یک کشوی فلزی که دهانه‌اش با یک توری سیاه پوشانده شده تا بسته‌ها در هوا به ...

و علی مشغول بستن دو لنگه ی در اهنی حیاط بود. قفل اخری را هم انداخت و دستانش را داخل جیب گرمش فرو کرد. به زودی دی می شد و قطعا برف هم به راه! خدا می دانست که چقدر با سرما مشکل دارد.

۱۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اس ام اس در مورد خدا» ثبت شده است - عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم

شاید شما به خاطر نداشته باشید ولی من خیلی خوب به خاطر دارم که شما چقدر به زمان اهمیت می دادید.آنقدر که در جلسه اول گفته بودید هر کس می خواهد دیر بیاید اصلا بهتر است نیاید و البته در عمل هم اهمیت ...

با دقت بیشتری به ماشین مدل بالای سفید رنگ رو به رو نگاه کرد. پرده اشک مانع شفاف دینش می شد. ... پس حرفش را نیمه رها کرد و با خنده ای که کنترلی روی آن نداشت گفت: ... با او طی کرد اگر می خواهد در گرفتن ...

روباه در این مدت هیزم‌ها را جمع کرد و آتشی به راه انداخت. بعد رو کرد به شغال و گفت: حالا وقتش رسید که وفاداری‌ات را به من ثابت کنی. بیا وارد این باتلاق شو و بعد که از آن خارج شدی از روی آتش بپر.

دکتر یک آمپول کوچک سفید را که سوزن بلندی داشت از کیفش برداشت و داروی بی‌رنگی توی آن ریخت و سوزن را در قفسه‌ی سینهی دوستم فرو کرد. به لب‌های کلفتش که نگاه کردم مطمئن شدم که او مرده است.

اگر مادرم چادر را به جسم و روحم تحمیل نمی کرد، من به سمتش نمی رفتم؟! ... اگر مادرم ببیند خونم را خواهد ریخت! به سرعت بازگشتم و با قدم هایی که بلندی‌شان مثل دویدن بود خود را به آبدار خانه رساندم ...

-اگر خوب و درست درمان بشه آره زنده میمونه… -باید چیکار کرد؟؟ -ببین این بیماری رو یا نباید درمان کرد و یا اگه درمان میکنیم ، درست و اساسی درمان کنیم… اگر درمان به خوبی انجام بشه ، بیمار از هر نظر بهبود پیدا میکنه و میتونه ...

حسن پاشا به فکر فرو رفت. هیچ دلش نمی آمد دختر را به کچل حمزه بدهد اما از طرف دیگر فکر می کرد که اگر قیرآت به دست بیاید، کوراوغلو درب و داغون خواهد شد و آنوقت مقام صدراعظمی به او خواهد رسید.

( یعنی با هربار غسل‌كردن، اگر فرض كنیم كه تنها یك لیتر آب به‌صورتِ قطره از بدنِ این مومن بچكد، باتوجه به این كه یك لیتر آب، معادلِ 1000 سی‌سی آب است و هر یك سی‌سی، حدود 20 قطره خواهد شد، پس در یك محاسبه‌ی ساده، 000/400/1 ملك ...

Aug 09, 2009· در حالی که پرتوهای نور خورشید زمستان از لا به لای پرده نیمه کشیده اتاق سرد آنقدر با سماجت روی صورت سوفیا می تابید که چشمان او را وادار به باز کردن می کرد وی سرش را زیر پتو پنهان می کرد که مبادا نور تابیده شده او را مجبور به ...

کیسه چای مرطوب را در یخچال قرار دهید و پس از خنک شدن در قسمت زیر چشم که چین و چروک دارد، قرار دهید. تکرار آن چین و چروک را کم خواهد کرد. آب آناناس، یکی از عالی ترین روشها برای جلوگیری از چروک است

* خاصیت غذایی آن کم و خیلی خنک و شدیدترین عطش‌ها را آناً فرو می‌نشاند.یک قاشق غذا خوری پودر تخم خیار را در یک استکان آب معمولی حل کرده به عنوان داروی خواب آور و آرام بخش هر شب قبل از خواب نوش ...

کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .

مرشد سرش را به آرامی به سوی آسمان کرد و گفت “مرگ حق است” در همین زمان قمر خانم زن مرشد چادر به سر که بقچه‌ای زیر بغلش بود از خانه آمد بیرون، چادرش را با دندان نگه داشته بود بقچه را زیر چادرش جا ...

امشب آن خط سفید ممتد را با نقطه ی سیاهی قطع می کند. ... گرفتاران محنت را رها از تنگنا کردم. به جای آنکه مردم گذارم در غم و ذلت ... خشونت طبع و تند خوئی ترا بدبخت خواهد کرد. اگر عروسی ما سر بگیرد مسلما ...

*آب سرد حرارت بدن را فرو می‌نشاند، صفرا را آرام می‌سازد، غذا را هضم می‌کند، پس مانده‌ای را که در سر معده هست ذوب می‌سازد و تب را از میان می‌برد. ... این نوید را به شما میدهم که اگر تمامی موارد ...

مجله زندگی ایده آل: اگر قرار است شما برای یک برنامه رسمی، یک دعوت یا یک دورهمی دوستانه، شب‌هنگام به بیرون از خانه بروید، باید حتما این نکته را بدانید که در چنین موقعیتی قرار نیست آرایش شب شما زیاد و سنگین باشد چون نه ...

پاسبانی در فضای بین دو میله ایستاده بود. جواب نداد. گفت به حج می رود و قفل کعبه را می گیرد، تا آزاد نشوم قفل را رها نمی کند؛ نامه ای هم به شاه نوشته و از او خواهش کرده است که مرا ازاد کند.

فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.

استاد سلمانی انگار با یک جفت کشیده نر و ماده به خودش آمده باشد، اغراق آمیز چند مرتبه پلک زد. دهانش را بست. آب دهان فرو برد و سیبک گلویش بالا و پایین شد. پیرمرد را به حال خود رها کرد.